بعد از مدتها خوندن کتاب «پسر، موش کور، روباه و اسب» بهم چسبیده؛ اگرچه حرفها و نکتههای زیادی دارم که دربارهش بنویسم و باهاتون صحبت کنم. اما کلا مُرید هرچیزیام که من رو به مکث و تفکر وا میداره و این کتاب تصویری کودک تو هر صفحهش همین کار رو باهام کرده. یه چیزی تو مایههای شازده کوچولو بود. اما اگه از من میپرسید خلاقانهتر و سادهتر و دوستداشتنیتر از اون بود. ملت همیشه در صحنه اَن شازده کوچولو رو هم درآوردند و بفهمی نفهمی، خوش ندارم ریخت شازده کوچولو
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت